You are my once upon a time

خاطرات من و جانان

You are my once upon a time

خاطرات من و جانان

آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۵/۲۷
    55
  • ۹۶/۰۲/۲۸
    54
  • ۹۶/۰۲/۲۶
    53
  • ۹۶/۰۲/۱۶
    52
  • ۹۶/۰۲/۱۵
    51
  • ۹۶/۰۲/۰۲
    50
  • ۹۶/۰۱/۲۷
    49
  • ۹۶/۰۱/۲۴
    48
  • ۹۶/۰۱/۲۱
    47
  • ۹۶/۰۱/۱۹
    46

18

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۱ ب.ظ

چقدر تو این روزای محرم آدم دلش میگیره....

روبروی خونه ما یه مسجد بزرگه و همین باعث میشه بیشتر صدای عزاداری ها تو خونمون باشه....


دیروز صبح یکم با مامان حرف زدیم و بعدش خودم تو خلوتم فکر میکردم که اگه حتی بدترین دعواها رو با جانان تو خونمون داشته باشیم هیچوقت نباید بذارم مامان و بابام از این قضیه خبردار شن! چون ما خودمون 2 ساعت بعد یادمون میره دعوا کردیم ولی اونا تا همیشه تو ذهنشون میمونه و واسش غصه میخورن...


امروز شروع هفته خوبی بود...

صبح رفتم آزمایش خون! واسه یه چک آپ کامل

بعد هم نشستم پشت لپ تاپ و یه مقاله خوندم! طبق برنامه ریزی پیش رفتم و این عاااااالیه!

حتما حتما تا آخر این هفته به یه جاهای امیدوار کننده ای میرسونمش.... ایشالاااااا



۹۴/۰۷/۲۵
نسیم