You are my once upon a time

خاطرات من و جانان

You are my once upon a time

خاطرات من و جانان

آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۵/۲۷
    55
  • ۹۶/۰۲/۲۸
    54
  • ۹۶/۰۲/۲۶
    53
  • ۹۶/۰۲/۱۶
    52
  • ۹۶/۰۲/۱۵
    51
  • ۹۶/۰۲/۰۲
    50
  • ۹۶/۰۱/۲۷
    49
  • ۹۶/۰۱/۲۴
    48
  • ۹۶/۰۱/۲۱
    47
  • ۹۶/۰۱/۱۹
    46

38

شنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۵، ۰۸:۳۱ ب.ظ

خب بعد از خونه تکونی نوبت به وبلاگ تکونی رسید :-)))


نااااجوووور دلتنگ نوشتن بودم.... بالاخره همت کردم و امروز استارت زدم....


6 ماهه که ننوشتم... 6 ماه که زندگیم کلا عوض شده... 6 ماهه متاهلم ....


23 مرداد عروسی ما خیلیییی پرفکت و رویایی برگزار شد. یه پست مفصل در مورد روز عروسی مینویسم و کامل تعریف میکنم.


بعد از اون یک هفته رفتیم ماه عسل! دبی! ماه عسلمون اصلاااا رویایی نبود و اکثرا به دعوا و بحث و قهر گذشت :-)))))


خلاصه زندگیمون رو شروع کردیم... یه دنیای دونفره که حتی ذره ای شبیه به دوران شیرین دوستی نبود :-))))


البته خداییش از دوران نامزدی خیلی بهتره :-) چون تو دوران نامزدی داریش ولی عملا نداریش!!! خیلی دوران بلاتکلیفیه!!!


دوستی خییلیییی خوبه :-))) قدر دوستیاتونو بدونین :-))))




من هرکاری هم بکنم نمیشه این 6 ماه رو خلاصه کرد... بهتره از این مدت بگذریم... 


طبق روال قدیم از این به بعد روزانه نویسی میکنم :-)


+آرزو یه دنیا حرف دارم برات... این مدت وبلاگ تو تنها انگیزه من واسه روشن کردن لپ تاپ بوده...


حتی 1 پستت رو از دست ندادم....


از ته ته ته قلبم واسه مامانت دعا میکنم... قوی باش و از تک تک روزای زندگی لذت ببر :-*


++کیا هنوز اینجاها هستن؟ خبر بدین از خودتون


۹۵/۱۲/۲۱
نسیم