You are my once upon a time

خاطرات من و جانان

You are my once upon a time

خاطرات من و جانان

آخرین مطالب
  • ۹۶/۰۵/۲۷
    55
  • ۹۶/۰۲/۲۸
    54
  • ۹۶/۰۲/۲۶
    53
  • ۹۶/۰۲/۱۶
    52
  • ۹۶/۰۲/۱۵
    51
  • ۹۶/۰۲/۰۲
    50
  • ۹۶/۰۱/۲۷
    49
  • ۹۶/۰۱/۲۴
    48
  • ۹۶/۰۱/۲۱
    47
  • ۹۶/۰۱/۱۹
    46

7

پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۰ ق.ظ

اووووه دوباره یه مدت طولانی ننوشتم....


بلاگفا هم که دوباره قاطی کرده!


خب بذارین از 1 هفته گذشته براتون بگم که چقدرررر هفته خوبی بود...


جمعه 27 شهریور:

روز پرمشغله ای بود!

صبح به کارای عقب افتاده گذشت و عصر اول رفتیم خونه آبجی کوچیکه و لباسای نی نی رو چیدیم و ساک بیمارستانش رو جمع کردیم :-)

بعد از اون اومدیم خونه! من تند تند حاضر شدم و رفتم محل قرار واسه دیدن برادر جانان و خانومش! یه قرار 4 نفره!

خداروشکر قرار خوبی بود و تونستیم باهم ارتباط خوبی برقرار کنیم... من واقعا برادر جانان رو دوس دارم! ولی خانومشو.... :-/

اکثر حرفها شوخی و خنده و اینا بود... بالاخره رفتیم و تموم شد... همین خوب بود :-)))

وقتی من رفتم اونجا مامان و بابا رفتن خونه خواهر بزرگم واسه اینکه دعوتشون کنن بله برون و اینکه لباس مشکیشون رو عوض کنن! (شما هم از این رسما دارین؟)

که خب متاسفانه شوهرخواهرم گفت نمیاد و دوس نداره خواهرمم بیاد... ناراحت کننده است ولی من ته دلم گفتم به درک :-/


شنبه 28 شهریور:

ساعت 6 صبح رفتیم بیمارستان و ساعت 10 صبح یه پسر کوچولوی 3 کیلویی به جمع خانوادمون اضافه شد :-)

هرچقدر خداروشکر کنم کافی نیست... واقعا با دستای کوچولوش عشق و امید رو به خونه خواهرم آورد...

ایشالا که سالم باشه و زیر سایه ی پدر و مادرش بزرگ شه...


شب ساعت 8 جانان مامانشو آورد بیمارستان واسه عیادت ولی خودش نیومد! وقتی هم مامانش رفتن من باهاشون تا ماشین جانان رفتم و اونجا یه چند دقیقه ای دیدمش...


یه نکته باحال اینکه وقتی مامان جانان اونجا بودن و همه داشتیم حرف میزدیم یهویی از خودم تو دلم پرسیدم باورت میشه این خانوم مادرشوهرته؟ و قاعدتا جوابم نهههههههههههههههه بود :-)))))  خیلیییییی حس عجیب غریبیه....


بقیه روزها رو کم کم اضافه میکنم :-)

۹۴/۰۷/۰۲
نسیم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی